محل تبلیغات شما

چند شعر کوتاه از لیلا طیبی (رها)


¤ انار:

انار رسیده ی باغ عمرمی
بر دورترین شاخه نشسته ای و آه
افسوس
دستم نمی رسد
که بچینمت.

 


¤ نوازش دستانت:

باران نوازش دستانت را
بر موهایم بباران
تا بهار بیاید
و موهایم
بویِ بابونه بگیرند.


 
¤ تنهایی:

کاش یکی بیاید
و بگویدم
چرا لبخندهای تو؛
اینقدر بی رنگ است!؟
و من همه چی را
بیاندازم گردن تنهایی.

 

¤ کافر:

کافر تر از آن ام
که تو را انسان بدانم
تو هنوز خدایگان زیبای منی
فقط اندکی
دست معجزه‌گرت به کار نیست.

 

¤ دلتنگی:

این روزها که دلتنگ می شوم
حرف هایم
از چشم هایم سرازیر می شوند.

 

¤ انتظار:

نقاشی بلد نیستم
اما انتظارت را
خوب میکشم!.

 

¤ بازوانت:

روانشناس اند بازوان تو
تا می گیرند به آغوشم
رام می شود
اسب چموش خیالم.

 

¤ بت من:

از تو بتی ساخته ام
بزرگ و مقدس
محال است
بگذارم ابراهیمی
در من مبعوث شود.


#لیلا_طیبی (رها)
#شعر_پریسکه

 

چد شعر از لیلا طیبی

 ¤ ,شعر ,طیبی ,لیلا ,کافر ,تو ,لیلا طیبی ,نوازش دستانت ,از لیلا ,طیبی رها , ¤ انتظار

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها